سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ ققنوس

عادت می کنیم؟

    نظر

رفته رفته کسی دیگر جای ام/ات را می گیرد.رفته رفته،می رویم؛یک جای دور انگار.آنجا که دست خیال مان/تان هم نمی رسد(رد خاطره ها اما به دنبال ماست).بعد انگار نوبت نفر بعدی است که از یک جای دور،آنجا که دست خیال مان/تان هم نمی رسد،آمده آمده،بیاید!
طاقتش را دارم...بگو آمده است؟!ها؟!
-+-
چند روز پیش که جلال -بعد از مدت ها رفاقت ساکت بین ما!- از آن دوست مشترک مان سوال کرد،چقدر دلم برایش1 گرفت.چقدر دلم برایش2تنگ شد.چقدر دلم برای خودم سوخت!
مرور می کنم این را که: امید از میان مان می رود اما تمنا باقی می ماند...
-+-
رنگ اتاق را تازه کردیم بلکه به همین بهانه خودمان هم اندک تغییری بکنیم.سال نو،نو شویم مثلا.اگر ننویسم، همین ها را هم از دست می دهم.برای همین، شده از هیچ هم بنویسم،می نویسم تا درست بشوم!کوتاه و بلند و چپ و راست و جدی و شوخی و...
زمان می برد اما.گفتم که بدانید و درک کنید.ممنونم:)

...